سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جنبش  وبلاگی حمایت از طلبه سیرجانی
[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]
یکشنبه 87 تیر 16 , ساعت 1:0 صبح

اوضاع سیاسی زمان امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام

 زندگی اجتماعی - سیاسی امامان علیهم السلام صحنه‌ تامل برانگیز احساس مسئولیت ائمه‌ علیهم السلام در جهت حفظ دین و توسعه‌ آگاهی و شعور است. پایبندی به اصول و مبانی دین در کنار توجه به اوضاع و احوال جامعه، سبب شده است تا مطالعه کنندگان تاریخ، مشترکات و تفاوت‌های قابل توجهی را در زندگانی آنان شاهد باشند.

پس از شهادت حضرت رضا (علیه السلام)، رویکرد عباسیان نسبت به ائمه در ظاهر نیز روی به تندی و شدت گذاشت. امام جواد (علیه السلام)، به بغداد فراخوانده شد و مأمون به رغم اکراه امام جواد (علیه‌السلام)، با هدف کنترل هر چه بیشتر امام و نیز بازسازی چهره‌ خود در جامعه به عنوان قاتل حضرت رضا (علیه السلام)، دخترش را به عقد امام جواد علیه السلام درآورد و بدین ترتیب شبکه‌ جاسوسی خود را تا عمق خانه‌ امام نفوذ داد.

به گواهی تاریخ امام هادی (علیه السلام)، با زیرکی و دقت نظر الهی خود نه تنها توانست از کمند حیله‌ها در امان بماند، بلکه با سکونت در سامرا، علاوه بر خنثی کردن تبلیغات اطرافیان خلیفه و نیز با گرفتن فرصت هرگونه بهانه‌جویی از شخص خلیفه، توانست در ادامه‌ فعالیت‌های امام جواد (علیه السلام)، شبکه‌ ارتباطی وکالت را بیش از گذشته سامان‌دهی، تثبیت و تقویت کند و از طریق بسط تشیع به شیوه‌ مکاتبه‌ای، موجبات آشنایی شیعیان را با شرایطی آتی، خصوصاً شرایط غیبت امام معصوم، فراهم آورد.

در زمان امام هادی (علیه السلام)، اوضاع بغرنج‌تر شده بود. حکومتیان که دیگر نظیر گذشته تنها از نژاد عرب نبودند، بر اساس تیره و نژاد به گروه‌های قدرت‌طلب درون دولت عباسی تجزیه شده بودند. آشکارترین اثر این اتفاق، زوال هیبت و عظمت مقام خلافت بود. چنانکه موضوع کشمکش بردگان، ترکان و اعراب در درون حکومت عباسی کاملا روشن شده بود. هم‌زمانی و مقارنت دوره‌ کوتاه امامت حضرت هادی (علیه‌السلام)، با زمان خلافت شش خلیفه از خلفای عباسی، موید تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاکمیت است. همچنین خوش‌گذرانی و هوسرانی درباریان در این دوره، شدتی بیش از پیش یافت و بالطبع دو نکته‌ مزبور، ظلم و خودکامگی گسترش یافت و موجبات نارضایتی بیشتر مردم فراهم آمد.

از میان این شش تن، متوکل شخصیتی ویژه و استثنایی است. هوش و سیاستش، قساوت و شدت عملش، بی‌بندباری و شهوت‌رانی‌اش در کنار نفرت و کینه‌اش از حضرت علی (علیه السلام) دوره‌ خلافت او را نه تنها در میان شش خلیفه‌ معاصر امام، بلکه در تمام دوران خلافت عباسیان و حتی امویان، به دوره‌ای حساس تبدیل کرده است. مهمترین نمونه‌های دشمنی متوکل با اهل بیت عبارت است از:

1- نفرت از حضرت علی (علیه السلام) و تلاش برای تخریب شهرت و شخصیت او با فعالیت‌های تخریبی نظیر برگزاری نمایش‌های مضحک در دربار که حتی با عکس العمل منتصر، فرزندش، روبرو شد.

امام هادی علیه السلام

2- تخریب مرقد امام حسین (علیه السلام) و تبدیل آن به زمین کشاورزی، همراه با مجازات زایران آن امام مظلوم و احداث پست‌های بازرسی جهت ممانعت از رسیدن زوار به مرقد شریف .

در زمان امام هادی (علیه السلام)، اوضاع بغرنج‌تر شده بود. حکومتیان که دیگر نظیر گذشته تنها از نژاد عرب نبودند، بر اساس تیره و نژاد به گروه‌های قدرت‌طلب درون دولت عباسی تجزیه شده بودند. آشکارترین اثر این اتفاق، زوال هیبت و عظمت مقام خلافت بود.

3- محاصره‌ اقتصادی علویان و محبان اهل بیت، آنچنان که موجبات نابودی آنان فراهم شود.

4- تلاش برای ایجاد یک جایگزین ضعیف برای رهبری شیعیان از طریق حمایت از موسی، برادر امام هادی (علیه السلام)، تا ضمن انحراف جریان امامت، فردی دست‌نشانده به رهبری مخالفان گمارده شود.

5- فراخوانی امام هادی (علیه السلام)، به سامرا و اسکان ایشان در این شهر که ماهیتاً شهری نظامی و محل سکونت سپاهیان و لشگریان متوکل بود.

اما به گواهی تاریخ امام هادی (علیه السلام)، با زیرکی و دقت نظر الهی خود نه تنها توانست از کمند حیله‌ها در امان بماند، بلکه با سکونت در سامرا، علاوه بر خنثی کردن تبلیغات اطرافیان خلیفه و نیز با گرفتن فرصت هرگونه بهانه‌جویی از شخص خلیفه، توانست در ادامه‌ فعالیت‌های امام جواد (علیه السلام)، شبکه‌ ارتباطی وکالت را بیش از گذشته سامان‌دهی، تثبیت و تقویت کند و از طریق بسط تشیع به شیوه‌ مکاتبه‌ای، موجبات آشنایی شیعیان را با شرایطی آتی، خصوصاً شرایط غیبت امام معصوم، فراهم آورد.

هم‌زمانی و مقارنت دوره‌ کوتاه امامت حضرت هادی (علیه‌السلام)، با زمان خلافت شش خلیفه از خلفای عباسی، موید تزلزل مقام خلافت و جنگ قدرت درون حاکمیت است.

ایشان همچنین با حضور در مناظرات علمی که نوعاً در دربار عباسی برگزار می‌شد، توانست از حوزه‌های مختلف اندیشه‌ اسلامی، نظیر فقه و اعتقادات پاسداری نماید و با پاسخگویی به مسائل، از بروز و گسترش هر چه بیشتر انحراف در میان عامه‌ مسلمین جلوگیری کند.

از درخشان‌ترین فراز‌های زندگی امامهادی علیه السلام، می‌توان به مبارزه‌ سخت و قاطع ایشان با غُلات(1) اشاره کرد. مبارزه‌ امام با غُلات و سران آنان، از آنچنان اهمیتی برخوردار است که می‌توان آن را در ردیف مبازره‌ حضرت علی (علیه السلام) با خوارج ارزیابی کرد. مبارزه‌ای که به کور شدن چشم فتنه انجامید و تنها از یک امام معصوم بر‌می‌آمد.

 

پی‌نوشت‌:

1- غُلات عده‌ای از افراد سودجو و منحرف بودند که وقتی اقبال مردم به امامان را دیدند، از محصور بودن ائمه در شهرهای نظامی نظیر سامرا سوء استفاده کردند و با ادعای اعتقاد به خدایی و یا نبوت امامان، در شهرها و بلاد اسلامی، خود را نمایندگان و جانشینان آنان معرفی ‌کرده، خواستار ریاست بر مردم شدند و چشم طمع به اموال مردم و وجوهات شرعی دوختند. شدت عمل ائمه در برخورد با این گروه کم‌نظیر است.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ